هنوز هم زنگ صدای دل نوازش که نخستین بار بیش از بیست سال پیش در حرم رضوی شنیدم در ذهنم مانده است. آن موقع مراسمی در دارالسیاده با حضور جمع زیادی از مردم برگزار میشد. چند تن از قاریان، قرآن خواندند و در انتهای مجلس، مردی با قبای قهوهای و عمامهای سیاه که نشان از سیادت او بود زبان به مدح امام رضا (ع) گشود و خواند که «در این حریم هر که بیاید غریب نیست/ هرکس که دل شکسته بود بی نصیب نیست»
صدایش آن قدر تأثیرگذار بود که از همان ابتدای خواندنش اشک در چشمان زائرانی که در آنجا حضور داشتند، حلقه زده بود. من بیشتر محو مردم بودم. یعنی چطور میشود هنوز مداح چند دقیقهای از شروع خواندنش نگذشته است مردم این گونه اشک بریزند؟ هنوز که روضهای نخوانده! اما انگار صدای این مرد از جنس دیگری است. کنجکاو بودم تا نام این مداح را بدانم که آخر مجری مراسم از او تشکر کرد. نام او سیدجعفر ماهرخسار بود. مردی با محاسنی سفید و چهرهای خندان.
پس از نخستین آشنایی ام با او هر وقت به حرم میآمدم سعی میکردم تا خودم را به ذکر مصیبت او برسانم. سالهای بعد توفیق پیدا کردم تا در مراسمهای حرم امام رضا (ع) در کنار او حاضر شوم و از نفس گرمش بهره ببرم. آن قدر تواضع و صمیمیت داشت که جوانی، چون من را جذب شخصیت خود کند.
مرحوم ماهرخسار در یکی از روزهای سال ۱۳۲۵ خورشیدی در روستای ابرده متولد شد. به خاطر دارم از او شنیدم که زمستانها به همراه خانواده به مشهد میآمده، اما تابستانها در همان ابرده سکونت داشته است. یک بار از او پرسیدم که چه شد مداح اهل بیت (ع) شدید.
او با تأمل گفت: «یک روز کنار منزل پدری ما در طبرسی، ولادت امام زمان (عج) را جشن گرفته بودند، همه میخواندند، بنده هم رفتم خودم را امتحان کردم و سه بیت شعر از حسان حفظ بودم که خواندم، بعد دوستان گفتند صدای خوبی داری، من را با جلسههای مداحی آشنا کردند و در این مسیر قرار گرفتم.»
سیدجعفر یکی از پایههای ثابت جلسههای شعر و مداحی مشهد بود. رفقای او مرحوم مؤید، مرحوم اکبرزاده، مرحوم خسرو و برخی دیگر از شاعران شناخته شده مشهدی بودند. از همان سالهای پیش از انقلاب نیز با آیت ا... خامنهای ارتباط داشت.
خاطرم هست یک بار درباره نقطه شروع ارتباطش میگفت: «آشنایی من و رهبر معظم انقلاب، قبل از انقلاب در مجالس امام حسین (ع) شکل گرفت، هنوز هم گاهی افتخار دیدار ایشان نصیبم میشود، یک بار که ایشان مشهد بودند و من خدمتشان رسیده بودم، از من پرسیدند هنوز روضههای قدیمی را میروید؟ گفتم بله آقا. ایشان نکته ارزشمندی گفتند و آن این بود که گفتند هرچه هست در همان روضه هاست، اخلاص و پاکی در همان مجالس است، شما این مجالس را ترک نکنید و ما هم هیچ وقت ترک نکردیم.»
در سالهای منتهی به انقلاب هم با روحیه انقلابی که داشت درون مایه انقلابی اش را در اشعاری که میخواند نشان میداد. به گفته خودش آن زمان هرکس به نوعی سعی میکرد به پیروزی انقلاب کمک کند. من هم بنا بر شغلی که داشتم و به سفارش استادان و به ویژه حضرت آقا، شعرهایی میخواندم که بوی انقلاب میداد، مثلا یک شب در کاشان شعر «اشک یتیم» سروده پرمایه پروین اعتصامی را خواندم، مضمون این شعر در مذمت ظلم و ستم پادشاهان بر مردم بود. صبح از طرف شهربانی آمدند من را بردند و تا شب نگه داشتند، بالاخره شب با وساطت بزرگان آن شهر آزاد شدم.
مرحوم ماهرخسار همیشه به مداحان توصیه میکرد که اشعاری بخوانند که در شأن اهل بیت (ع) باشد. او میگفت که مداح، اول باید بداند مدح و ثنای چه کسی را میخواهد بگوید، برای چه کسی میخواهد شعر بخواند و یاد بگیرد شعرهایی بخواند و حفظ کند که مطابق با آیات قرآن و کلمات معصومان (ع) باشد. نمیگویم نخوانند، جوانها را جذب نکنند، میگویم غذای روح خوبی به آنها بدهند.
او این اصالت را تا آخر عمر حفظ کرد. در همین ماههای قبل وقتی آخرین بار او را در حرم رضوی دیدم، همان اشعار اصیل را با زنگ صدای دل نشین و همیشگی اش میخواند و در درجه اول خودش بهره میبرد و مردم را نیز بهره مند میکرد. صفای باطن و اخلاص، ماهرخسار را جاودانه کرد.
این چند روز خبرهای کسالت او و بستری شدنش در فضای مجازی دست به دست میشد. خیلیها نگران حال او بودند. اما سیدجعفر ماهرخسار ۲۴ مهر ۱۴۰۲ آسمانی شد و بسیاری از دوستدارانش را محزون رفتنش کرد. در ادامه گفتگوهایی با برخی دوستان و همراهان مرحوم ماهرخسار را میخوانید که به سجایای اخلاقی و مداحی او پرداخته اند.
من از سال ۱۳۴۰ خورشیدی با مرحوم ماهرخسار آشنا هستم. در آن دوره جلسههای زیادی برای آموزش مداحی نبود. جلسههای شعر در قدیم در شهر مشهد وجود داشت که شعرای بزرگی، چون مرحوم محمود فرخ، احمد کمال، مرحوم قدسی، مرحوم صاحبکار و برخی دیگر حضور داشتند. برخی شعرای آیینی مثل مرحوم اکبرزاده و مرحوم خسرو نیز در این جلسهها شرکت میکردند. رهبر معظم انقلاب نیز یکی از اعضای ثابت این جلسهها بودند. پس از گذشت مدتی این جلسهها تلفیق شد.
در آن دوره جلسهای به نام «مداحان ارض اقدس» برگزار میشد که شعرای پیشکسوت برای خواندن اشعارشان به آن جلسه میآمدند. من و مرحوم ماهرخسار از شعر این شعرا استفاده میکردیم. کم کم پای من و آقای ماهرخسار نیز در جلسه شب دوشنبه شعرا باز شد. یک جلسه ویژه هم برای مداحان در شبهای سه شنبه داشتیم.
آن جلسه را مرحوم اکبرزاده و مرحوم استادی که تخلصشان ثابت بود، مدیریت میکردند. شبهای شنبه هم جلسه مرحوم آقای مؤید بود که مدیریت جلسه بر عهده آقای محمدنیای مشهدی بود. مرحوم ماهرخسار بیشتر در جلسه شبهای سه شنبه شرکت میکردند.
مرحوم ماهرخسار صدای بسیار خوبی داشت. به بیان دیگر صدای او خدایی بود. وقتی شروع به خواندن میکرد جلسه به وجد میآمد. انتخاب شعر خوب به وسیله او باعث میشد که تأثیر خواندن دوچندان شود. مرحوم ماهرخسار بسیار متواضع و خاکی بود. در هر جلسهای که مینشست با برخورد باصفایی که داشت همه را به سمت خود جذب میکرد. توجه ویژهای به جوانان داشت. هر جوانی که در جلسهای شعر میخواند و اجرای خوبی داشت او به تشویق آن جوان میپرداخت و این کار مرحوم ماهرخسار تأثیر زیادی در روحیه گرفتن آن جوان داشت.
در آخر باید به این نکته اشاره کنم؛ مرحوم مؤید میگفت: «هرکه از صدق و صفا دست به دامان تو زد/ عزت هر دو جهانش به خدا تأمین است» مصداق بارز این شعر، مرحوم ماهرخسار بود. او هیچ وقت توقع مالی از ذاکری اهل بیت (ع) نداشت. هرچقدر حق الزحمه به او میدادند نگاه نمیکرد که کم یا زیاد است. هدف او تنها نوکری درگاه سیدالشهدا (ع) بود.
من سالها با مرحوم حاج آقای ماهرخسار ارتباط نزدیکی داشتم. سالهای زیادی که بنده مسئولیت معاونت تبلیغات حرم را برعهده داشتم از ایشان برای برنامههای مختلفی که در مناسبتهای گوناگون در حرم برگزار میشد، دعوت میکردم. یکی از ویژگیهای مرحوم ماهرخسار این بود که سطح مجالس برای او فرق نمیکرد.
بارها ایشان را برای مراسمهای سنگینی که در حرم مطهر امام رضا (ع) برگزار میشد دعوت کردم. وقتی به مراسم میآمدند متوجه میشدم که پیش از این مجلس، در روضه خانگی کوچکی شرکت داشتند و برنامه اجرا کردند. به زبان دیگر برای مرحوم ماهرخسار مجلس بالا و پایین نداشت. همان قدر که برای مجلس روضه خانگی پیرزنی مایه میگذاشت برای مجلس سنگینی مثل شب ۲۱ ماه رمضان در حرم رضوی هم مایه میگذاشت. این نکته بسیار مهمی است.
نکته دیگر اینکه مرحوم ماهرخسار اصالت مداحی خود را حفظ کرده بود. این اصالت در سبک نشان دهنده این مسئله است که او با توجه به تغییرات در سبک عزاداریها که در دوره معاصر میبینیم به بهانه جذب مخاطب، اصالت مداحی خود را تغییر نداد. شما با گوش دادن به مداحی ایشان میتوانستید بدانید که پنجاه سال قبل سبک مداحیها به چه صورت بوده است.
اصالت در انتخاب شعر، بسیار برای مرحوم ماهرخسار مهم بود. او اشعاری میخواند که مفاهیم والایی را به مخاطب منتقل کند. به زبان دیگر او اشعار ممتازی را در ذهن میسپرد. نغمههای تأثیرگذاری که او در مداحی انتخاب میکرد نشان از اصالت در سبک مداحی او داشت.
نکته دیگر در سیره شخصی مرحوم ماهرخسار این بود که هیچ وقت به من نگفت که حق الزحمهای که به ما دادید کم است یا زیاد. اصلا برای او مهم نبود. او با صفای باطنی که داشت بهترین برنامه را برای مردم اجرا میکرد و اشک را بر دیدگان زائران امام رضا (ع) جاری میکرد. این نکته را هم باید بگویم که مرحوم ماهرخسار در طول این سالها همیشه برای او شاخص، نظرات رهبر معظم انقلاب بود. هیچ وقت از مسیر ولایت مداری خارج نشد. در زمانهای مختلف موضع گیری سیاسی و همیشه از آرمانهای انقلاب دفاع میکرد.
من بیش از چهل سال است که مرحوم ماهرخسار را میشناسم. پیش از انقلاب نوارهای مداحی استاد را تهیه میکردم و گوش میدادم. ایشان چند ویژگی مخصوص به خود داشت. او بسیار مردم دار بود. اخلاق خوش او زبانزد خاص و عام بود. همه او را دوست داشتند.
مرحوم ماهرخسار نوکر با اخلاص اهل بیت (ع) بود. ایشان با چهل سال قبلش از نظر رفتار و سکنات هیچ تفاوتی نکرد. همان تواضعی که داشت در وجودش ماندگار ماند. صفای باطنی او همیشه مردم را جذب میکرد. اخلاص در صدای او موج میزد. با اینکه آشنایی با فضای موسیقی نداشت، اما هروقت شروع به خواندن میکرد همه از صفای او متأثر میشدند.
شعرهایی که او انتخاب میکرد از اصالت بالایی برخوردار بود. مفاهیم این اشعار آن قدر درخور توجه بود که وقتی با صفا و خلوص باطن او ممزوج میشد، اکسیری ناب را تشکیل میداد. همین اخلاص باعث میشد که سالها در محافل ثابت دعوت شود. بیش از پنجاه سال هیئتهای کاشان ایشان را دعوت میکردند و دهه آخر صفر هرسال در کاشان حضور داشتند. این نشان دهنده اخلاص بالای او بود.
من سالها با حاج آقای ماهرخسار در جلسههای مختلف شرکت میکردم و در ابتدای مراسم به تلاوت آیات کلام ا... مجید میپرداختم. چندین سال در حج تمتع با هم برنامههای مختلفی در مکه و مدینه داشتیم. در هر برنامهای که میرفتیم خلوص ناب او سبب میشد تا زائران شهر پیامبر (ص) از او بخواهند تا زمان بیشتری برای آنها بخواند.
برنامههای بسیاری نیز در حرم مطهر رضوی با هم داشتیم. او ارتباط نزدیکی با قاریان قرآن داشت و صفا و صمیمیت مثال زدنی با دوستان قرآنی داشت.
پدر ما در دهه عسکریه، مجلس روضهای در منزلمان برگزار میکرد و بسیاری از مداحهای آن زمان به این جلسه میآمدند. یکی از این افراد مرحوم حاج آقای ماهرخسار بود. ما ارتباط خانوادگی با ایشان داشتیم و من به خاطر دارم که از کودکی ایشان را در محافل خانوادگی میدیدم.
مرحوم ماهرخسار جلسههای زیادی دعوت میشد. نه تنها در مشهد بلکه بسیاری از استانهای دیگر. ایشان به مدت ۵۶ سال، دهه آخر صفر به کاشان میرفت. این اتفاق بسیار کم سابقه است. اینکه هیئتی بیش از پنجاه سال یک مداح را به طور ثابت دعوت کند. حتی همین امسال نیز ایشان عصا زنان به کاشان رفت.
من نیز در همان دهه در کاشان برنامه داشتم و در خدمت مرحوم استاد بودم. به بچههای هیئتشان گفتم: حاجی ماهرخسار سنش بالا رفته است. اذیتش نکنید. مسافت دور است. در جواب من گفتند: حاجی باید آخرین خواندن هایش هم در هیئت ما باشد. یعنی این قدر علاقه به ایشان و صدای آسمانی اش داشتند.
مرحوم ماهرخسار محبوبیت بی نظیری در دلهای مردم و همه اقشار داشت. خاطرم هست زمانی در کرمان برنامه داشتم، بچههای هیئتی کرمان احوال حاجی را از من میپرسیدند. این نکته را باید اشاره کنم که محبوبیت مرحوم ماهرخسار در خواندن نبود. تواضع مثال زدنی او یکی از رموز محبوبیت ایشان بود. در کلام او منیت نمیدیدی. هر وقت کسی از او تعریف میکرد ناراحت میشد. هرگز نمیگذاشت کسی از او تعریف کند.
نکته مهم دیگر اینکه مرحوم استاد اصالت مداحی را کنار نگذاشت. بیش از پنجاه سال برای مردم خواند، اما هیچ وقت به خاطر جذب مخاطب، سبک خواندنش را تغییر نداد. حفظ این اصالت بسیار ویژگی ممتازی است.
نکته دیگر در منش مرحوم ماهرخسار این است که هیچ وقت برای خواندن قیمت تعیین نمیکرد. هیچ وقت ندیدم که برای حق الزحمه ناراحت شود. به یاد دارم یک بار به من گفت: «همان که سیدالشهدا (ع) برای ما تعیین کنه ارزشمنده.»
مرحوم ماهرخسار هیچ آشنایی با گوشههای موسیقی نداشت. گاهی نغماتی را میخواند که به ایشان میگفتم حاجی این قطعهای که خواندید در فلان دستگاه است و اجرای آن خیلی سخت است. او در جوابم گفت: نمیدانم چه میگویی من متوجه شدم این گوشه قشنگ است و برای همین خواندم.
سرآخر باید به این نکته اشاره کنم که ماندگاری صدا و نوای کسی، چون مرحوم ماهرخسار به این دلیل است که صفای باطن کم نظیری داشت. اگر ما میخواهیم ماندگار شویم باید همین مسیر را ادامه دهیم. مرحوم ماهرخسار در یک کلام نوکر با اخلاص سیدالشهدا (ع) بود.